دلار انگار حالا حالاها قصد ثبات ندارد
چرا دلار گران شد، چرا دلار ارزان نميشود و آینده ریال چه گونه است؟
۱- ریشه فروپاشی ارزش ریال را باید در چند ماه گذشته در سالها تلاش دولت و بانک مرکزی برای مصنوعی پایین نگه داشتن نرخ ارز از طریق تزریق دلارهای نفتی به بازار جست . تورم داخلی قدرت خرید واقعی ریال را کاهش ميداد و همه کالاها گرانتر ميشدند، در حالی که نرخ برابری ریال به دلار تقریبا ثابت مانده بود. اگر دلار را همچون کالا فرض کنیم نتیجه چیزی نبود جز ارزانتر شدن دلار، در حالی که کالاهای دیگر، به خصوص کالاهای ساخت داخل همچنان گران میشدند. در عالم واقع هر روز از ارزش ریال کاسته ميشد و دولت تنها توهمی از ریال قوی درست کرده بود. به این ترتیب برای همه به صرفه تر بود که دلار بخرند و با آن دلار کالا یا خدمات خارجی وارد کنند. برخی به شوخی ميگفتند تعطیلات در دبی ارزانتر از تعطیلات در جزیره کیش در ميآمد.
بدون شک اگر نرخ ارز در چند سال گذشته پله به پله و با منطق کارشناسی اصلاح ميشد و در آمد اقشار گوناگون نیز به همان نسبت افزایش پیدا ميکرد، شوک اخیر به جامعه ما تحمیل نميشد.
۲- نرخ رسمی ارز نه دیگر واقعی است و نه پایدار. کنار گذاشتن آن نرخ بلافاصله تبعات تورمی خواهد داشت که البته در تورم حدود ۴۰٪ حال حاضر انعکاس چندانی نخواهد یافت. از سوی دیگر بهتر است هر چه زودتر این نرخ را حذف کنند تا مدیران فاسد برای سوء استفاده از اختلاف نرخ ارز وسوسه نشوند.اگر بپذیریم که نرخ تعیین شده در سال ۱۳۸۰ (دلار ۸۰۰۰ ریالی) واقعی بوده است و آنگاه بر مبنای یک روند کارشناسی (با استفاده از اختلاف تورم ایران و آمریکا) ارزش امسال آن را حساب کنیم، ميرسیم به ارزش حدود ۳۰۰۰۰ ریال در برابر دلار برای سال ۱۳۹۲.
۲.۱ بدین ترتیب نه نرخ دوم واقعی است و نه نرخ سوم. نرخ دوم را دولت باز مصنوعی نگاه داشته است تا اثرات تورمی را تا حدی کنترل کند و نرخ سوم به دلیل تبعات روانی وضع سیاسی موجود بالاتر از حد معقول است و نوسانات آن هم تابع تحولات سیاسی داخلی و سیاست خارجی است (مثلا بعد از بی نتیجه ماندن مذاکرات اخیر آلماتی نرخ دلار باز بالا رفت).
۲.۲ باید بپذیریم که بر خلاف وعدههاي مسئولین نرخ دلار به حالت پیشین باز نخواهد گشت و ما باید با تبعات این نرخ زندگی کنیم.
۲.۳ البته در کنار اثرات منفی و تورمی، این نرخ پیامدهای مثبتی را هم ميتواند داشته باشد و دولت با مدیریت درست ميتواند از آن برای رونق اقتصاد بهره ببرد. به طور مثال نرخ جدید محصولات صادراتی ایرانی را در بازار جهانی ارزانتر و رقابت پذیرتر ميکند و رشد صادرات ميتواند برای همه ما شغل ایجاد کند. از سوی دیگر با گرانتر شدن کالاهای وارداتی، بازار کالاهای داخلی بهبود ميیابد که باز برای صنعت کشور مفید است.
۳- دست آخر این که حتما همه ميخواهیم بدانیم که نرخ دلار تا پایان سال به کدام سمت خواهد رفت؟ پاسخ این پرسش بستگی زیادی به دو تحول مهم دارد، یعنی سرانجام مذاکرات هستهای. و از سوی دیگر مذاکرات هستهای به سوی تنشزدایی حرکت کند، به شرط مهار تورم، دلار در نیمه دوم سال به حدود ۳۰۰۰۰ ریال باز می گردد. ولی اگر صحنه به گونه ای رقم بخورد که نگرانی بازیگران اقتصادی و مردم بیشتر شود و تورم لجام گسیخته ادامه یابد، آنگاه دلار از ۴۰۰۰۰ ریال سر در خواهد آورد.
***نتيجه نامعلوم مذاكرات: كمتر كارشناسي با وجود فضاي برزخي مذاكرات و بلاتكليفي بازار سرمايه كه ميتوان از شاخصه هاي آن بورس در حال سقوط تهران را مثال زد ، ميتواند فضاي اقتصادي پيش رو را ترسيم كند ، آنچه كه بديهي است تمايل بخش سرمايه به سمت حفظ ارزش پول نتيجه اين فضا خواهد بود كه نتايج زيان بار اقتصادي در پي خواهد داشت